بررسی مفهوم رقابتپذیری با رویکرد نوآوری در اقتصاد دانشبنیان برای کشورهای منتخب
مسعود قاراخانی دهسرخی *ـ دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ MBA، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
امالبنین آقاخانی ـ دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ مدیریت تکنولوژی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
اشرفالسادات پسندیده ـ دکتری رشتۀ مدیریت تکنولوژی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
صص. 406 – 391
چکیده
مفهوم رقابتپذیری در اقتصاد جهانی بهعنوان مفهومی کلیدی برای مقایسه و ارزیابی وضعیت رقابتی اقتصادهای کشورهای مختلف مطرح است. از طرفی، در دنیای کنونی محرکها و تقویتکنندههای متنوعی برای افزایش رقابتپذیری در سطح کلان، بهخصوص در اقتصادهای دانشبنیان وجود دارد که از اصلیترین تقویتکنندهها در این نوع اقتصادها، نوآوری است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر نوآوری بر رقابتپذیری است. در این راستا با استفاده از دو شاخص رقابتپذیری و نوآوری جهانی، تأثیر نوآوری بر رقابتپذیری برای 31 کشور منتخب با استفاده از روش پانلدیتا بررسی شد. همچنین با توجه به تأکید اسناد بالادستی و چشمانداز 1404 ایران برای رسیدن به رتبۀ اول اقتصاد دانشبنیان در منطقه و محور قراردادن رقابتپذیری اقتصاد و نوآوری، مقایسهای از وضعیت ایران با کشورهای برتر خاورمیانه در دو شاخص رقابتپذیری و نوآوری جهانی انجام گرفت تا وضعیت ایران در برابر کشورهای برتر خاورمیانه مشخص شود. دادههای استفادهشده برای سالهای 2009 تا 2016، از گزارشهای سالانۀ مجمع جهانی اقتصاد و شاخص نوآوری جهانی استخراج شد. نتایج این پژوهش نشان داد ایران در شاخص نوآوری جهانی در حال ارتقای رتبه در منطقه است. همچنین نتایج تحلیل پانلدیتا بیانکنندۀ آن است که شاخص نوآوری جهانی در کشورهای منتخب تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص رقابتپذیری جهانی داشته است.
کلیدواژه: اقتصاد دانشبنیان، پانلدیتا، رقابتپذیری، نوآوری.
مقدمه
در سالهای اخیر رقابتپذیری بهطور فزایندهای در دنیا رواج پیدا کرده است و با افزایش اهمیت روزافزون آن، اقدامات متفاوتی برای ارزیابی این حوزه در سطح گستردهای انجام شده است (پورتر، 1990؛ مومایا، 2001؛ مؤسسۀ بینالمللی توسعۀ مدیریت).
در اقتصاد جهانی که با سرعت زیاد به سمت جهانیشدن در حال حرکت است، کشورهایی در بازار جهانی موفق خواهند بود که در بازارهای داخلی خود توانسته باشند رقابتپذیری را تقویت کنند. از سوی دیگر، شایان یادآوری است در عصر کنونی، کشورهای مختلف به علم، فناوری و نوآوری بهمثابۀ منابع کلیدی برای کسب مزایای رقابتی و همچنین بهمنزلۀ ابزار اساسی برای بهبودبخشیدن سطح زندگی مردم مینگرند و مؤسسههای بینالمللی نیز توسعهیافتگی کشورها را براساس همین معیارها ارزیابی میکنند. کشورهایی که اقتصاد خود را با نوآوری هماهنگ میکنند ظهور اقتصادی سریعی یافتهاند و نوآوری به انتقال دانش در پهنۀ اقتصاد دانشبنیان کمک کرده است (شاهآبادی و ساریگل، 1392).
اقتصاد دانشبنیان عبارت است از اقتصادی که بهطور مستقیم مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات باشد. اقتصاد دانشبنیان بر چهار پایۀ بههمپیوسته و وابسته به یکدیگر بنا شده است: نوآوری، زیرساختهای اقتصادی و نهادی، زیرساخت اطلاعاتی و تحصیل. از اینرو، نوآوری یکی از پایههای اقتصاد دانشبنیان است. درصد رو به رشدی از ابداعات در بزرگترین اقتصادهای دنیا توسط صنایع دانشبنیان خلق میشود که بهطور چشمگیری بر سرمایۀ انسانی و نوآوری فنی تکیه دارند. بنابراین، دانش و نوآوری در اقتصاد جهانی قویترین ابزار برای تقویت رقابتپذیری ملی است (خانی و نصرالهی، 1392).
در سالهای اخیر، تحریمهای بینالمللی علیه کشور از راههای مختلف بر فضای کسبوکار و سطح رقابتپذیری و بهرهوری کشور تأثیرات نامطلوبی در پی داشته است. از طرفی، با توجه به سند چشمانداز 1404، ایران در جهت تبدیل به کشوری توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی است و در این راستا با وجود منابع و ظرفیتها و استعدادهای زیاد، میتواند بهواسطۀ حمایت، هدایت و مدیریت مناسب، به درجۀ قابل قبولی از رقابتپذیری در عرصۀ بازارهای جهانی برسد و منشأ تأثیرات شایان توجهی در بهبود شرایط اقتصادی ایران باشد.
حال این سؤال مطرح میشود که تا چه حد نوآوری بر رقابتپذری تأثیرگذار است؛ و بر این اساس ایران چگونه میتواند برای دستیابی به سطح قابل قبولی از رقابتپذیری جهانی، سیاستهای توسعهای مناسبی را اعمال کند. به همیندلیل، با توجه به اهمیت چشمگیر رقابتپذیری و نوآوری، در این مقاله به بررسی تأثیر نوآوری بر رقابتپذیری در سه دسته از کشورهایی با اقتصاد نوظهور (BRICS)[1]، کشورهای منتخب خاورمیانه و کشورهای برتر جهانی در دورۀ زمانی 2016ـ 2009 پرداخته شده است. در صورتی که نوآوری بر رقابتپذیری تأثیر معنادار و مثبتی داشته باشد میتوان چنین نتیجه گرفت که سیاستهای توسعهای ایران در اقتصاد دانشبنیان باید بر توسعۀ نوآوری متمرکز شوند.
پیشینۀ پژوهش
رقابتپذیری
تفکر رقابتپذیری تغییرات پایهای از نظریات مبتنی بر تجارت آدام اسمیت تا نظریات مایکل پورتر را تجربه کرده است. آدام اسمیت علاوه بر مدلهای سنتی مبتنی بر تجارت، مدل الماس را در کتاب مزایای رقابتی ملتها معرفی کرده و از آن زمان پژوهش روی رقابتپذیری در میان بسیاری از قارهها و کشورها همچون کانادا و امریکا، سوئیس در اروپا، و چین، هند، ژاپن و کره در آسیا افزایش عمدهای یافته است (مومایا، 2011).
رقابتپذیری در سطوح مختلف (محصول، بنگاه، صنعت و کشور)، معنای مختلفی دارد و دغدغۀ بسیاری از ملتها است و بسیاری از کشورهای کوچک با سرعت زیادی در رقابتپذیری ارتقا پیدا کردهاند (مومایا، 2011).
رقابتپذیری بهعنوان یک علت، یک نتیجه و وسیلهای برای دستیابی به نوعی استاندارد زندگی مشخص در یک کشور خاص درک شده است (اسکات و لاج، 1985). از دیدگاه سیاستی کلان، هدف اولیۀ رقابتپذیری رفاه شهروندان یک کشور است که آن را از طریق درآمد شخصی، استاندارد زندگی، توسعۀ انسانی یا عدالت اجتماعی میتوان بررسی کرد. تأثیر رقابتپذیری بر درآمد یا استاندارد زندگی نوعی حس شهودی ایجاد میکند و در ادبیات به آن توجه شده است. با اینوجود، تأثیر آن بر دو متغیر دیگر، توسعۀ انسانی و نابرابری، مورد توجه سازمانهای جهانی از جمله UNDP[2] و بانک جهانی قرار گرفته است. UNDP از ملتها خواسته است که در توسعۀ انسانی عملکرد بهتری داشته باشند و بانک جهانی قصد خود را برای کاهش سطح فقر در جهان اعلام کرده است (گزارش توسعۀ جهانی، 2000).
متغیرهای بسیاری بر جریان تجارت یا رقابتپذیری یک کشور اثر میگذارند. این متغیرهای شامل سطوح تکنولوژی (فاگربرگ، 1988؛ روزنتهال، 1983)، سرمایه (یانگ، 1981؛ ری، 1995)، تفاوتهای مهارتی نیروی کار (رایش، 1990؛ استرینج، 1998)، کارآفرینی (لی و پترسون، 2000)، تفاوت در قابلیتهای تولیدی (کوهن و زیسمان، 1987؛ فاگربرگ، 1996)، شرایط عامل و رقابت صنعت (اهما، 1985؛ پورتر، 1990)، سیاستگذاری و هزینه دولت (نلسون و وینتر، 1985) و جهانیسازی و تأثیر چندملیتیها (دانینگ، 1993؛ کروگمان، 1994) میشوند.
برخی نویسندگان رقابتپذیری بنگاه را با دیدگاه شایستگی از نظر گذراندهاند. آنها روی نقش عوامل درونی بنگاه همچون استراتژی بنگاه، ساختارها، شایستگیها، قابلیتها برای نوآوری و منابع دیگر ملموس و غیرملموس برای موفقیت رقابتی خود تأکید میکنند (بادتلت و گوشال، 1989). این نگاه بهویژه در رویکرد منبعمحور دربارۀ رقابتپذیری رایج است (گرنت، 1991؛ بارنی، 2001؛ پتراف، 1993).
بهطور کلی، رقابتپذیری قابلیتها و توانمندیهایی است که یک کسبوکار، صنعت، منطقه و کشور دارند و میتوانند آنها را حفظ کنند تا در عرصۀ رقابت بینالمللی نرخ بازگشت فراوانی را در فاکتورهای تولید ایجاد کنند و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً خوبی قرار دهند. در واقع رقابتپذیری توانایی افزایش سهم بازار، سوددهی، رشد ارزشافزوده و ماندن در صحنۀ رقابت عادلانه و بینالمللی برای دورهای طولانی است (آقاجانی و سروری، 1392).
نوآوری
نوآوری بهعنوان اتخاذ یک ایده، رفتار، سیستم، سیاست، برنامه، وسیله، فرایند، محصول یا خدمتی تعریف شده است که برای سازمان جدید باشد (دامنپور، 1992؛ فیلیپس، 1997). اگر برای دامنپور، نوآوری سازمانی مربوط به همۀ بخشهای سازمان شود و درنتیجه همه نوع نوآوری را شامل شود، نوآوری را اغلب میتوان به دو دستۀ نوآوری تکنولوژیکی و سازمانی تقسیم کرد. برای مثال، فیلیپس نوآوری تکنولوژیکی و غیرتکنولوژیکی را جدا کرده است و استراتژیهای جدید و تغییرات برای تکنیکهای مدیریتی یا ساختارهای سازمانی را در دستۀ دوم قرار میدهد (فیلیپس، 1997).
گرچه نوآوری تکنولوژیکی و تأثیر آن در رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته بهطور عمیق مطالعه شده است، مطالعۀ جزئی در ادبیات نشان میدهد که بررسی اندکی دربارۀ تعیینکنندههای نوآوری تکنولوژیکی و عوامل ضروری برای نوآوری صنعتی در کشورهای در حال توسعه بهطور کلی و بهویژه در کشورهای خاورمیانه انجام گرفته است (باقرنژاد، 2006).
توسعۀ تکنولوژی مطلب مهمی در کشورهای در حال توسعه است، بهخصوص کشورهایی که منابعی طبیعی مانند نفت و گاز دارند. در واقع، توسعۀ تکنولوژی هدف بسیاری از کشورهای در حال توسعه است، بهویژه کشورهایی که مشکلات زیادی را در فرایند صنعتیسازی تجربه کردهاند. به عقیدۀ آنها توسعۀ اقتصادی به پیشروی کشورها در فرایند صنعتیسازی وابسته است و توسعۀ تکنولوژیکی خود را بهعنوان کلیدی ضروری برای موفقیت در این فرایند درک کردهاند و در طول چند دهۀ گذشته تلاش کردهاند در فرایند توسعۀ تکنولوژیکی موفق باشند. برای رسیدن به اهداف توسعۀ تکنولوژیکی، لازم است چهار جزء وابسته به هم تکنولوژی یعنی انسانافزار، سازمانافزار، اطلاعاتافزار و فنافزار، همزمان و بهطور موازی توسعه یابند و با اینوجود، عمده پژوهشها روی فرایند توسعۀ تکنولوژیکی در کشورهای در حال توسعه روی تحلیل مرحلهای با عنوان اکتساب، جذب و انتشار تکنولوژی متمرکز شده است. این رویکرد مرحلهای فرض میکند که همۀ نوآوریهای تکنولوژیکی به یک شکل در همۀ شرکتها رخ میدهد و تمایزی بین انواع تکنولوژیها همچون محصولی و فرایندی قائل نمیشود که هریک ممکن است مسیر متفاوتی را دنبال کند (آبرناتی و آتربک، 1975).
GII ایدۀ کلی از نوآوری را که در کتاب راهنمای اسلو توسط سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی (OECD)[3] آمده است، اینگونه تعریف میکند:
نوآوری، پیادهسازی یک محصول (کالا یا خدمت) جدید یا بهطور قابل ملاحظهای بهبودیافته، فرایندی جدید، نوعی روش بازاریابی جدید یا روش سازمانی جدید در شیوههای کسبوکار، سازمان محل کار یا روابط خارجی است.
این تعریف بازتابدهندۀ تکامل راهی است که نوآوری طی دو دهۀ گذشته درک کرده و دریافته است. در گذشته اقتصاددانان و سیاستگذاران روی نوآوری محصول تکنولوژیکی مبتنی بر R&D[4] تمرکز داشتند که بهطور گسترده در داخل تولید میشد و اغلب در صنایع تولیدی بود. این نوع نوآوری بهوسیلۀ نیروی کار با تحصیلات بالا در شرکتهای متمرکز بر R&D اجرا شده است. فرایندی که به چنین نوآوری منجر شده است نوآوری بسته، درونی و بومی معنا میشود. لزوماً پیشرفتهای غیرمنتظره تکنولوژی «رادیکال» بودند و در یک «مرز دانش جهانی» اتفاق افتادند. این خصوصیات اشاره به وجود کشورهای پیشرو و عقبمانده با اقتصادهای با درآمد کم یا متوسط دارد که تنها در حال انجام فرایند همپایی هستند (شاخص نوآوری جهانی، 2016).
امروزه قابلیت نوآوری بیشتر بهعنوان توانایی برای بهرهبرداری از ترکیبات تکنولوژیک جدید مطرح است که مفهوم نوآوری تدریجی و «نوآوری بدون پژوهش» را پذیرفته است. علاوه بر این، فرایند نوآوری به خودی خود تغییر چشمگیری کرده است. سرمایهگذاری در فعالیت مرتبط با نوآوری همواره در بنگاه، کشور و سطوح جهانی تشدید شده است که هم به تعداد فعالان نوآوری جدید در اقتصادهای با درآمد بالا و هم فعالان غیرانتفاعی اضافه کرده است. ساختار فعالیت تولید دانش پیچیدهتر است و نسبت به همیشه از لحاظ جغرافیایی پراکندهتر است.
اهمیت نوآوری در رشد اقتصادی
نوآوری تکنولوژیکی وسیلهای برای بقا و رشد بخشهای صنعتی و همچنین بهعنوان کمککنندۀ اصلی رشد اقتصادی و عاملی برجسته در موفقیت کسبوکار محسوب میشود. نوآوری تکنولوژیکی نهتنها در کشورهای صنعتی بلکه حتی در کشورهای توسعهیافته مطرح است (پک و وستفال، 1986؛ ویلکینسون، 1983؛ گرستنفیلد و ورتزل، 1977) اظهار کردهاند که یکی از نیازمندیها برای توسعۀ اقتصادی و صنعتی در کشورهای در حال توسعه توانایی آنها در نوآوری موفق است. بنا بر نظر تفلر، یک شرکت باید نوآوری کند یا بمیرد، فرایند نوآوری برای یک سازمان سالم و دارای بقا اصلی اساسی است (تفلر، 1992). هیل و آتربک (1979) نوآوری تکنولوژیکی را عامل اصلی توسعه و تغییر در جوامعی میدانند که به بهرهوری فزاینده، رشد اشتغال و موقعیتی قوی در بازارهای صادراتی، تجارت و کیفیت زندگی بهبود یافته، پیوند یافتهاند.
اقتصاد دانشبنیان
در سالهای اخیر، مطالعات شایان توجهی در راستای نقش علم، فناوری و نوآوری (STI)[5] در ساختن محیطی توانمندساز برای پرورش رشد اقتصادی و اقتصاد دانشی انجام شده است (دانوفسکی، 2005؛ هامل، 2005؛ احمد، 2005؛ منسل و ون، 1998).
چارچوب نظری بحثشده در ادبیات بینالملل دلالت بر تمایز بین اقتصادهای دانشبنیان و اقتصادهای منبعمحور دارد. مطابق OECD، اقتصادهای دانشبنیان اقتصادهایی هستند که بهطور مستقیم مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات هستند و تأثیر اطلاعات، تکنولوژی و یادگیری در عملکرد آن بسیار مهم تلقی میشود (سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی، 1996). در مقابل، یک اقتصاد منبعمحور، اقتصاد کشوری است که تولید ناخالص ملی یا تولید ناخالص داخلی آن تا اندازۀ زیادی از منابع طبیعی مانند نفت و گاز تأمین میشود.
اقتصادهای در حال توسعه از سه مرحلۀ متفاوت عبور میکنند که توسط ارکان کلیدی رقابتپذیری محصور شدهاند که مؤسسات، زیرساختها، محیط اقتصاد کلان و تحصیل را در هم میآمیزد. حرکت به مرحلۀ دوم به تقویتکنندههای بهرهوری نیاز دارد. این تقویتکنندههای بهرهوری شامل آموزش عالی و آموزش و پرورش، بهرهوری بازار نیروی کار، آمادگی تکنولوژیکی، توسعۀ بازار مالی و بهرهوری بازار کالاها میشود. در مرحلۀ دوم، ارکان کلیدی بیشتر مبتنی بر بهرهوری هستند تا مبتنی بر عامل. حرکت به سمت مرحلۀ سوم به محیطی مساعد برای کارآفرینی و رشد نوآوری نیاز دارد و ارکان کلیدی مبتنی بر نوآوری هستند. درنهایت، در مرحلۀ سوم، توسعه بهجای بهرهوری محور بودن، مبتنی بر نوآوری است.
شاخص رقابتپذیری جهانی (GCI)[6]
رقابتپذیری بهعنوان مجموعهای از نهادها، سیاستها و عواملی تعریف شده است که سطح بهرهوری یک اقتصاد را مشخص میکند و تنظیمکنندۀ سطح رونق یک کشور محسوب میشود.
برمبنای نظر اصلی کلاس شواب در سال 1979، از سال 2005 مجمع جهانی اقتصاد شاخص رقابتپذیری جهانی را که توسط خاویر سالای مارتین با همکاری با مجمع توسعهیافته، منتشر کرده است. از زمان بهروزرسانی در سال 2007، روششناسی آن تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است. GCI از ترکیب 114 شاخصی است که مفاهیمی را در نظر میگیرد که برای بهرهوری اهمیت زیادی دارند. این شاخصها در 12 رکن گروهبندی میشوند: نهادها، زیرساخت، محیط اقتصاد کلان، سلامت و آموزش ابتدایی، آموزش عالی و آموزش و پرورش، بازدهی بازار محصولات، بازدهی بازار کار، توسعۀ بازار مالی، آمادگی تکنولوژیک، اندازۀ بازار، تکامل کسبوکار و نوآوری. این ارکان در سه زیرشاخص قرار میگیرند که در زمینۀ سه مرحله توسعه هستند: نیازمندیهای اساسی، تقویتکنندههای کارایی و عوامل نوآوری و تکامل. در محاسبۀ شاخص کلی به این سه زیرشاخص براساس مرحلۀ توسعۀ هریک از اقتصادها وزنهای متفاوتی داده میشود که از طریق سرانۀ تولید ناخالص داخلی و سهم صادرات مواد اولیۀ خام بهدست میآید.
GCI شامل دادههای آماری از آژانسهای معتبر بینالمللی بهویژه از صندوق بینالمللی پول، یونسکو و سازمان جهانی سلامت و همچنین شامل دادههایی از نظرسنجی نظرات مدیران در مجمع جهانی اقتصاد است (مجمع جهانی اقتصاد، 2016).
شاخص نوآوری جهانی (GII)[7]
پروژۀ شاخص نوآوری جهانی (GII) توسط پروفسور دوتا در دانشگاه اینسید در سال 2007 و با هدف تعیین چگونگی یافتن معیارها و رویکردهایی که غنای نوآوری را در جامعه دریافت کند و از مقیاسهای سنتی نوآوری همچون تعداد مقالات پژوهشی و سطح هزینههای تحقیق و توسعه (R&D) فراتر برود.
انگیزههای متعددی برای تعیین این هدف وجود داشت. نخست اینکه نوآوری برای حرکت روند اقتصاد و رقابتپذیری، هم در کشورهای توسعهیافته و هم کشورهای در حال توسعه اهمیت دارد. بسیاری از دولتها نوآوری را محور استراتژیهای رشد خود قرار میدهند. دوم اینکه، تعریف نوآوری گسترش یافته و دیگر محدود به آزمایشگاههای R&D و مقالات منتشرشده نیست. نوآوری در طبیعت کلیتر و افقیتر است و شامل نوآوریهای اجتماعی، نوآوریهای مدل کسبوکار و همچنین نوآوریهای فنی میشود. در نهایت، تشخیص و نگهداشت نوآوری در بازارهای نوظهور برای انسانهای الهامبخش بهخصوص نسل بعدی کارآفرینان و نوآوران بهنظر حیاتی میرسد.
GII به شکلگیری محیطی کمک میکند که عوامل نوآوری در آن رشد دائمی داشته باشند و ابزاری کلیدی و پایگاه دادهای غنی از معیارهای جزئی برای اولویتبندی سیاستهای نوآوری فراهم شود. چهار معیار در GII محاسبه می شود:
سیاستهای ایران در اسناد بالادستی
با توجه به سند برنامۀ ششم توسعه و سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و پیشتازی در عرصۀ علم، فناوری و نوآوری اهداف و سیاستهای زیر دنبال میشود:
روششناسی پژوهش
برای بررسی ارتباط بین نوآوری و رقابتپذیری از اطلاعات دو بانک اطلاعاتی معتبر استفاده شده است. اطلاعات مربوط به شاخص رقابتپذیری جهانی از گزارش رقابتپذیری مجمع جهانی اقتصاد (WEF)[10] که از سال 2009 تا 2016 هر ساله منتشر میشود و همچنین دادههای مربوط به شاخص نوآوری جهانی نیز از گزارش شاخص نوآوری جهانی استخراج شده است که هرساله توسط دانشگاه کورنل[11]، مدرسۀ کسبوکار اینسید[12] و سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO)[13] منتشر میشود. این گزارش شاخص نوآوری جهانی از سال 2007 تا 2016 در نه شماره به چاپ رسیده است که ما در این تحقیق بهدلیل نبودن اطلاعات در سال 2008، از دادههای سالهای 2009 تا 2016 استفاده کردهایم.
دادههای اشارهشده برای 31 کشور در سه دسته جمعآوری شده است. دستۀ اول دادههای 12 کشور برتر جهانی است که یا در گزارش شاخص رقابتپذیری جهانی یا در گزارش شاخص نوآوری جهانی در سال 2016 یا در هر دو جزء 10 کشور برتر در رتبهبندی جهانی هستند. این کشورها عبارتاند از: سوئیس، سنگاپور، امریکا، آلمان، هلند، ژاپن، هنگکنگ، فنلاند، سوئد، انگلیس، ایرلند و دانمارک. دستۀ دوم کشورها پنج اقتصاد نوظهور، موسوم به BRICS هستند که شامل برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی میشود. دستۀ سوم نیز 14 کشور از خاورمیانه را شامل میشود که یا در گزارش شاخص رقابتپذیری جهانی یا در گزارش شاخص نوآوری جهانی در سال 2016 یا هر دو جزء 10 کشور برتر در منطقۀ خاورمیانه هستند. این کشورها عبارتاند از: قطر، امارات، عربستان، کویت، بحرین، عمان، اردن، مراکش، ایران، الجزایر، رژیم اشغالگر قدس، قبرس، ترکیه و لبنان.
یافتههای پژوهش
وضعیت کشورهای منتخب خاورمیانه براساس دو شاخص رقابتپذیری و نوآوری
با توجه به تأکید اسناد بالادستی کشور برای رسیدن به موقعیت برتر در منطقه، وضعیت کشورهای منتخب منطقۀ خاورمیانه بررسی میشود. بر این اساس رتبۀ 14 کشور منتخب خاورمیانه در سالهای بررسیشده در شاخص رقابتپذیری جهانی و شاخص نوآوری جهانی بهترتیب در شکلهای 1 و 2 نشان داده شده است.
همان طور که در شکل 1 مشخص است کشورهای قطر، امارات، رژیم اشغالگر قدس، عربستان، قبرس و اردن بهترتیب در ردههای اول تا ششم گزارش سال 2016 رقابتپذیری جهانی قرار گرفتهاند و همگی جزء 50 کشور اول در این گزارش هستند. پس از این کشورها، بهترتیب کشورهای بحرین، ترکیه، ایران، لبنان و مراکش در بین رتبههای 50 تا 100 ردهبندی کلی این گزارش قرار گرفتهاند. همچنین سه کشور عمان، کویت و الجزایر بهترتیب در رتبههای بعدی و در ردهبندی کلی در میان رتبههای بالای 100 قرار گرفتهاند.
بیشترین رشد در جایگاه رقابتپذیری با 24 پله صعود نسبت به سال قبل مربوط به لبنان و بیشترین نزول به عمان با 39 پله سقوط مربوط میشود. همچنین قطر بهمدت شش سال متوالی منتهی به سال 2016، بهترین عملکرد را میان کشورهای خاورمیانه بهخود اختصاص داده و در آن سو، الجزایر بهمدت پنج سال متوالی منتهی به سال 2016، بدترین عملکرد را میان کشورهای منتخب خاورمیانه داشته است. وضعیت ایران در میان این کشورها، پس از ثبات نسبی طی سالهای 2009 تا 2014، از سال 2015 رو به افول بوده و به رتبۀ 90 در سال 2016 رسیده است.
شکل 1. رتبۀ کشورهای منتخب خاورمیانه در شاخص رقابتپذیری جهانی
با توجه به شکل 2، بهترتیب رژیم اشغالگر قدس، قبرس، امارات، ترکیه، عربستان و قطر در رأس کشورهای منتخب خاورمیانه و جزء 50 کشور برتر در رتبهبندی کلی شاخص نوآوری جهانی در سال 2016 قرار گرفتهاند. پس از آن، بحرین، کویت، لبنان، مراکش، عمان، ایران و اردن بهترتیب جایگاههای هفتم تا سیزدهم را میان کشورهای منتخب خاورمیانه کسب کرده و در ردهبندی کلی نیز بین کشورهای با رتبۀ 50 تا صد قرار گرفتهاند. در نهایت، الجزایر رتبهای بالای صد کسب کرده و در انتهای لیست کشورهای منتخب خاورمیانه قرار گرفته است.
بیشترین رشد در بین کشورهای منتخب خاورمیانه با 28 پله صعود در سال 2016 نسبت به سال 2015، به ایران تعلق دارد. رتبۀ ایران طی سالهای 2011 تا 2014 رو به کاهش است و از سال 2014 با رتبۀ 120 شروع به رشد کرده و در سال 2016 به رتبۀ 78 رسیده است. بیشترین نزول نیز به اردن با هفت پله سقوط مربوط میشود. رژیم اشغالگر قدس طی سالهای 2011 تا 2016 در رتبۀ اول منطقۀ خاورمیانه قرار داشته و الجزایر در طول سالهای 2009 تا 2016 بدترین جایگاه میان کشورهای منتخب خاورمیانه را داشته است.
شکل 2. رتبۀ کشورهای منتخب خاورمیانه در شاخص نوآوری جهانی
برآورد الگو
برای برآورد رابطۀ بین دو متغیر نوآوری و رقابتپذیری از روش پنلدیتا استفاده میشود. مدل استفادهشده مطابق رابطۀ 1 است:
رابطۀ 1) |
که در آن: نشاندهندۀ شاخص رقابتپذیری برای کشور i در زمان t؛ عبارت جزء ثابت در مدل؛ شاخص نوآوری برای کشور i در زمان t؛ عبارت جزء خطا در مدل است.
برای انتخاب روش برآورد مبتنی بر دادههای تابلویی یا روش دادههای ترکیبی، از آمارۀ F لیمر استفاده میشود. در این آزمون، فرضیۀ H0، روش برآورد مبتنی بر دادههای ترکیبی و فرضیۀ H1، روش برآورد مبتنی بر دادههای تابلویی است.
جدول 1. آزمون F لیمر
آمارۀ t | احتمال |
8669/320 | 0000/0 |
براساس نتایج آزمون F لیمر که در جدول 1 مشخص شده است، با توجه به معناداربودن و احتمال زیر 5 درصد، روش دادههای تابلویی تأیید میشود.
برای تصمیمگیری دربارۀ بهکارگیری روش تأثیرات ثابت یا تصادفی، از آزمون هاسمن استفاده میشود. این آزمون در حقیقت، آزمون ناهمبستهبودن تأثیرات انفرادی و متغیرهای توضیحی است. براساس این آزمون، برآورد حداقل مربعات تعمیمیافته تحت فرضیۀ H0، سازگار و تحت فرضیۀ H1، ناسازگار است. بهبیان دیگر، با استفاده از روش تأثیرات تصادفی که در آن از تخمینزنندههای حداقل مربعات تعمیمیافته استفاده میشود. فرضیۀ H0 سازگاری ضرایب را نشان میدهد، در حالی که فرضیۀ H1 مبتنی بر رد این سازگاری است. اگر با انجام آزمون هاسمن فرضیۀ H0 رد نشود، روش استفادهشده برای تخمین، روش تأثیرات تصادفی خواهد بود. همان طور که در جدول 2 مشاهده میشود، با توجه به اینکه آمارۀ زیر 5 درصد است، روش تأثیرات ثابت تأیید میشود.
جدول 2. آزمون هاسمن
آمارۀ t | احتمال |
8117/116 | 0000/0 |
در اینجا به برآورد الگو پرداخته میشود. پيش از برآورد مدل لازم است مانایی تمام متغيرهاي استفادهشده در تخمينها آزموده شود، زيرا نامانایی متغيرها چه دربارۀ دادههاي سري زماني و چه دادههاي تابلويي سبب بروز مشكل رگرسيون كاذب ميشود. اما برخلاف آنچه دربارۀ دادههاي سري زماني مرسوم است، دربارۀ دادههاي تابلويي نميتوان براي آزمون مانايي از آزمون ديكي فولر و ديكي فولر تعميميافته (ADF)[14] بهره جست، بلكه لازم است بهگونهای مانايي جمعي متغيرها آزمون شود كه براي اين كار ميتوان از آزمونهای دیگری استفاده كرد که عبارتاند از: آزمون لوين، لين و چو (LLC)[15]، آزمون ايم، پسران و شين (ISP)[16]، آزمون برتونگ[17] و آزمون فيشر–ADF[18]. نتایج که در جدول 3 نیز نشان داده شده است، بیانکنندۀ مانایی همۀ متغیرهای مدل است. در این آزمونها فرضیۀ H0، مبتنی بر نامانایی و فرضیۀ H1 مبتنی بر مانایی متغیرهاست.
جدول 3. بررسی مانایی متغیرهای تحقیق (آزمون ریشۀ واحد)
متغیر | لوین، لین و چو | احتمال | نتیجه |
GCI | 5231/9- | 0000/0 | I(0)- مانا |
GII | 4469/7- | 0000/0 | I(0)- مانا |
در نهایت، با توجه به نتایج بررسی مانایی متغیرهای تحقیق، نشان از مانایی کلیۀ متغیرها در سطح 5 درصد است. این الگو با استفاده از نرمافزار EViews آزموده شده است.
جدول 4. برآورد الگوی تحقیق
متغیر | ضریب | انحراف استاندارد | آمارۀ t | احتمال |
GCI | 016462/0 | 016462/0 | 00035/37 | 0000/0 |
GII | 011117/0 | 011117/0 | 501302/2 | 0130/0 |
یافتههای جدول 4 نشان میدهد شاخص نوآوری در کشورهای منتخب تأثیرات مثبت و معناداری بر شاخص رقابتپذیری در این کشورها دارد. همچنین مشاهده میشود که این اثرگذاری در سطح آماری 5 درصد معنادار است. بهطور کلی، میتوان نتیجهگیری کرد که رشد شاخص نوآوری در کشورهای منتخب، توانسته تا حد زیادی به ارتقای قدرت رقابتپذیری در این کشورها منجر شود.
نتیجهگیری و پیشنهادها
با تغییر در تجارت جهانی و سطح استاندارد زندگی شهروندان یک کشور، مفهوم رقابتپذیری اهمیت ویژهای دارد. از طرفی جهان امروز، جهان نوآوریهاست و افزایش رقابتپذیری و انگیزه برای بقا، کشورها را بر آن داشته است تا سیاستها و برنامههای خود را بر محوری متمرکز کنند که به ایجاد نوآوریهای فناورانه در اقتصاد دانشبنیان منجر شود.
بنابراین، با توجه به اهمیت ارتباط نوآوری با رقابتپذیری در این پژوهش به بررسی تأثیر نوآوری بر رقابتپذیری پرداخته شد. در این پژوهش شاخص جهانی نوآوری و رقابتپذیری 31 کشور در محدودۀ زمانی 2016ـ 2009 استخراج شد و با توجه به تأکید اسناد بالادستی ایران برای رسیدن به موقعیت برتر منطقه، ایران با 13 کشور منطقه مقایسه شد. نتایج بیانکنندۀ آن است که بیشترین رشد در جایگاه رقابتپذیری مربوط به لبنان است و بیشترین نزول به عمان مربوط میشود. همچنین قطر بهمدت شش سال متوالی منتهی به سال 2016، بهترین عملکرد را میان کشورهای خاورمیانه به خود اختصاص داده و در آن سو، الجزایر بهمدت پنج سال متوالی منتهی به سال 2016، بدترین عملکرد را میان کشورهای منتخب خاورمیانه داشته است. وضعیت ایران در میان این کشورها، پس از ثبات نسبی طی سالهای 2009 تا 2014، از سال 2015 رو به افول بوده و به رتبۀ 90 در سال 2016 رسیده است.
بیشترین رشد در بین کشورهای منتخب خاورمیانه در شاخص نوآوری جهانی، با 28 پله صعود در سال 2016 نسبت به سال 2015، به ایران تعلق دارد. رتبۀ ایران طی سالهای 2011 تا 2014 رو به کاهش بوده و از سال 2014 با رتبۀ 120 شروع به رشد کرده و در سال 2016 به رتبۀ 78 رسیده است. بیشترین نزول نیز به اردن با 7 پله سقوط مربوط میشود. رژیم اشغالگر قدس طی سالهای 2011 تا 2016 در رتبۀ اول منطقۀ خاورمیانه قرار داشته و الجزایر در طول سالهای 2009 تا 2016 بدترین جایگاه میان کشورهای منتخب خاورمیانه را داشته است.
تحلیلهای انجامشده نشان میدهد شاخص نوآوری تأثیرات معناداری بر شاخص رقابتپذیری داشته و رشد شاخص نوآوری تا حد زیادی سبب رشد شاخص رقابتپذیری شده است.
بنابراین، سیاستگذاران باید با بررسی زیرشاخصهای GII در کشور و با برنامهریزی و همسوسازی سیاستها برای توسعۀ زیرشاخصها، بتوانند رتبۀ ایران را در شاخص نوآوری افزایش دهند و در راستای آن جایگاه ایران را در عرصۀ رقابتپذیری جهانی بهبود بخشند.
Referecnces
Abernathy, W.J., Utterback, J.M. (1975). Innovation and the Evolution of Technology in the Firm. Cambridge, MA: Harvard University Press.
Aghajani, H., Sorori Eshliki, Z. (2013). Competitiveness, the most important feature of knowledge-based firms. National Conference of Entrepreneurial University, Knowledge-based Industry. University of Mazandaran. (in Persian)
Ahmed, A. (2005). Digital publishing and the new era of digital divide, International Journal of Learning and Intellectual Capital, 2(4), 321-338.
Bagherinejad, J. (2006). Cultivating technological innovations in Middle Eastern countries.Cross Cultural Management: An International Journal,13 (4): 361 – 380.
Barney, J., Wright, M., Ketchen, D.J. (2001). The resource-based view of the firm: ten years after 1991. Journal of Management, 27: 625-41.
Bartlett, A., Ghoshal, S. (1989). Managing Across Borders. Boston, MA: Harvard Business School Press.
Cohen, S.S., Zysman, J. (1987). Manufacturing Matters. New York, NY: Basic Books.
Cornell University, INSEAD, WIPO. (2016). The Global Innovation Index 2016: Winning with Global Innovation. Ithaca, Fontainebleau, and Geneva.
Damanpour, F. (1992). Organizational size and innovation.Organization Studies13 (3):375-402.
Danofsky, S. (2005). Open Access for Africa: Challenges, Recommendations and Examples, United Nations ICT Task ForceWorking Group on the Enabling Environment. New York, NY: The United Nations Information and Communication Technologies Task Force
Dunning, J.H. (1993). The Globalization of Business: The Challenge of the 1990s. New York, NY: Routledge.
Fagerberg, J. (1988). International competitiveness. The Economic Journal, 98: 55-74.
Fagerberg, J. (1996). Technology and competitiveness.Oxford Review of Economic Policy, 1 (3): 39-51.
Gerstenfield, A., Wortzel, L. (1977). Strategies for innovation in developing countries. Sloan Management Review, Fall: 57-68.
Grant, R.M. (1991). Contemporary Strategy Analysis: Concepts, Techniques and Applications. Oxford: Blackwell Ltd
Hamel, J.L. (2005). Knowledge for sustainable development in Africa towards new policy initiatives, World Review of Science. Technology and Sustainable Development, 2 (3): 217-29.
Hill, C.T., Utterback, J.M. (1979). Technological Innovation for a Dynamic Economy. London: Pergamon Press
IMD (various years). World Competitiveness Yearbook. Lausanne: International Institute ofManagement Development.
Khani, R., Nasrollahi, Z. (2014). The effect of population growth on innovation in Iran and selected developing countries. Journal of Macro and Strategic Policies, 1(4), 107-87. (in Persian)
Krugman, P. (1994). Competitiveness: a dangerous obsession.Foreign Affairs, 73 (2): 28-44.
Lee, S.M., Peterson, S.J. (2000). Culture, entrepreneurial orientation, and global competitiveness. Journal of World Business, 35 (4): 401-16.
Mansell, R., When, U. (1998). Knowledge Societies: Information Technology for Sustainable Development. UN Commission on Science and Technology for Development. New York, NY: Oxford University Press Inc
Momaya, K. (2001). International Competitiveness: Evaluation and Enhancement. New Delhi:Hindustan
Momaya, K. (2011). Cooperation for competitiveness of emerging countries: learning from a case of nanotechnology. Competitiveness Review: An International Business Journal, 21 (2): 152 – 170.
Nelson, R.R., Winter, S.G. (1985). Evolutionary Theory of Economic Change. Cambridge, MA: Belknap Press
Ohmae, K. (1985). Triad Power: The Coming Shape of Global Competition. New York, NY: The Free Press
Organization For Economic Co-Operation And Development (OECD). (1996). The knowledge based economy. Paris:General Distribution OECD:OCDE/GD(96)102, OECD
Pack, H., Westphal, L.E. (1986). Industrial strategy and technological change: theory versus reality. Journal of Development Economics, (22): 87-128.
Peteraf, M.A. (1993). The cornerstones of competitive advantage: a resource-based view.Strategic Management Journal,14: 179-91.
Phillips, R. (1997). Innovation and firm performance in Australian manufacturing.Staffresearch paper, Canberra: Industry Commission
Porter, E.M. (1990). The Competitive Advantage of Nations. New York, NY: The Free Press
Ray, J.E. (1995). Managing Official Export Credits. Washington, DC: Institute for International Economics
Reich, R. (1990). Who is US?. Harvard Business Review, 68 (1): 53-64.
Rosenthal, D. (1993). Some Conceptual Considerations on the Nature of Technological Capability Build-Up. Berkeley, CA.
Scott, B., Lodge, G. (1985). US Competitiveness in the World Economy. Boston, MA: Harvard University Press
Shahabadi, A., Sarigol, S. (2013). Comparative investigation of innovation on income inequality of OPEC countries and selected developed countries. Journal of Technology Development (Roshd-e-Fanavari), 10(35), 2-14. (in Persian)
Strange, S. (1998). Who are US? Ambiguities in the concept of competitiveness.Journal of Common Market, 36 (1): 101-14.
Tefler, J.A. (1992). ‘‘Innovation’’, in Biemans, W.G. (Ed.). Managing Innovation Within Networks. London: Routledge
Wilkinson, A. (1983). Technology – an increasingly dominant factor in corporate strategy.R&D Management, 24 (2-3): 145-71.
World Bank (2000). World Development Report 1999/2000. Washington, DC: World Bank
World Economic Forum. (2016). Global Competitiveness Report. Geneva: World Economic Forum
Young, G. (1981). The New Export Marketer. London: Kogan Page.
* نویسندۀ مسئول: مسعود قاراخانی دهسرخی E-mail: masoud.khani1989@gmail.com
[1]. شامل پنج کشور: برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی
[2]. United Nations Development Programme
[3]. Organisation For Economic Co-operation and Development
[4]. Research and Development
[5]. Science, Technology, and Innovation
[6]. Global Competitiveness Index
[7]. Global Innovation Index
[8]. سیاستهای کلی برنامۀ ششم توسعه
[9]. سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی
[10]. World Economic Forum
[11]. Cornell University
[12]. INSEAD
[13]. World Intellectual Property Organization
[14]. Augmented Dickey-Fuller Test
[15]. Levin, Lin and Chu
[16]. IM, Pesaran and Shin
[17]. Breitung
[18]. Fisher-type tests using ADF