توصیه هایی برای تفکر استراتژیک از HBR (قسمت اول) ترجمه :اکبر فرقانی
تفکر استراتژیک خود را توسعه دهید
متفکر استراتژیک بودن به چه معناست – و چگونه می توانید تفکر استراتژیک خود را تقویت کنید ؟ برای پاسخ به این سوال به سه قابلیت کلیدی اشاره می کنیم: تیزبینی (چگونه فکر می کنید)، تخصیص (چگونه برنامه ریزی می کنید ) و اقدام (آنچه که انجام می دهید).
تیزبینی: تیزبینی با ارزیابی جریان سازمان خود شروع کنیدزمینه، از هر دو منظر داخلی (فرهنگ، هدف، فرآیندها و غیره) و دیدگاه خارجی (روندهای بازار، رفتار مشتری، چشم انداز رقابتی و غیره). بینش های ارزشمند ناشی از تیز بینی را با تیم خود به اشتراک بگذارید و سهامداران کلیدی در نهایت، به دنبال رویکردهای جدید به این باشید مشکلات و فرصت هایی که شناسایی می کنید.
تخصیص: داشتن یک ذهنیت استراتژیک شامل توانایی مداوم درمتمرکز کردن منابع، شجاعت برای اخذ تصمیمات سخت ، و آمادگی و حصول اطمینان از این که منابع همواره با اهداف شما همسو بوده و شما را به جلو هدایت می کند .
اقدام: آمادهسازی یک استراتژی تنها اولین قدم است؛ نحوه اجرای آن است که موفقیت شما را تعیین میکند. اجرای استراتژی به همکاری درعملیات بستگی دارد. بنابراین، بر تقویت مهارتهای ارتباطی خود تمرکز کنید تا پیامهای خود را به طور مؤثر انتقال دهید (و بازخورد را هنگامی که ارائه میشود گوش دهید)، و با اندازهگیری عملکرد تیم در طول مسیر، آن را روی مسیر صحیح نگه دارید.
استراتژی را ساده نگه دارید
بسیاری از سازمانها برنامههای عملیاتی را با استراتژی اشتباه میگیرند. ایجاد یک استراتژی تمرینی است رو به بیرون و در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد و شامل شناسایی این موضوع است که چگونه نیازهای ذینفعان خود را برآورده کنید. پس از انجام این کار، میتوانید مراحل خاصی که باید برای رسیدن به آن طی کنید را تعیین کنید. در ادامه، روشی برای ساخت یک استراتژی که از تلاشهای پراکنده و فرصتهای از دست رفته جلوگیری میکند، ارائه شده است.
استراتژی را از اقدام جدا کنید: استراتژی به معنای ایجاد موقعیت کسبوکارتان در بازار است — لیستی از وظایف برای اجرای هر بخش نیست. وقتی استراتژی را با اقدام اشتباه بگیرید، شما و تیم شما دید کلی خود را نسبت به جهتگیری از دست خواهید داد. استراتژی را بر موقعیتدهی در سطح کلان متمرکز نگه دارید و اجازه دهید تصمیمات خاص و اقدامات به دنبال آن بیایند.
زبان خود را بازتعریف کنید: کلماتی که استفاده میکنید، نحوه تفکر شما را شکل میدهند. اصطلاحاتی مثل “استراتژی بازاریابی” را با “استراتژی مشتری” و “استراتژی منابع انسانی” را با “استراتژی کارمندان” جایگزین کنید تا تمرکز خود را بر ذینفعان معطوف کنید. تغییرات ظریفی از این دست به شما کمک میکنند تا مطمئن شوید استراتژی شما همچنان با نیازهای افرادی که به آنها خدمات ارائه میدهید همسو است، نه صرفاً با عملکردها و فرآیندهای داخلی.