از اواخر قرن 19 با چند جنبش مختلف در چگونگی رقابت کردن شرکتها روبرو بودهایم که به اختصار به آنها اشاره میشود:
کارایی
تلاشی است برای علمیسازی کسب و کار که با عنوان تیلوریسم معروف است. کارایی پایه و اساس رقابت شرکت در اویل قرن بیستم بوده است و هنوز هم شرکتهای زیادی بر این اساس رقابت میکنند. مهندسی معکوس و تولید خطی مفاهیمی مرتبط با کارایی میباشند که برای افزایش توان رقابتی سازمانها که بکار میروند.
مقیاس
این مفهوم ارتباط نزدیکی با کارایی دارد. سازمانها تلاش میکنند تا با افزایش مقیاس تولید خود هزینهها را کاهش داده تا محصولات خود را با قیمت اقتصادی به مشتریان خود عرضه کنند. این استراتژی در دهه 70 میلادی طرفداران بسیاری داشت و مفاهیمی چون منحنی تجربه و جهانیشدن در این راستا میباشد. ( هندروس بیناگذار گروه مشاوران بوستون معتقد است که تنها یک راه رقابت وجود دارد و آنهم بدست آوردن مزیت سهم نسبی بازار در برابر رقبا بوسیله کاهش هزینه که در نتیجه با افزایش سهم بازار سازمان در جایگاه رقابتی قرار میگیرد و دوباره به کمک منحنی تجربه میتواند هزینهها خود را کاهش دهد.
کیفیت
در اوایل دهه 80 میلادی جنبس کیفیت با تاکید بر آموزههای دمینگ در شرکتهای ژاپنی پنجره جدیدی را پیش روی استراتژیهای رقابتی شرکتها باز نمود. بسیاری از شرکتهای ژاپنی با افزایش کیفیت محصولات خود عبارت ساخته شده در ژاپن را جایگزین ساخته شده در آمریکا کردند. در این دوره فرایندهای شش سیگما کاربر زیادی پیدا کرد. در حال حاضر کارایی، مقیاس و کیفیت در کنار یکدیگر روشهای برای رقابت میباشند.
اینترنت و شبکه
در اوایل دهه 90 ظهور اینترنت منجر به شکلگیری رویکردی جدید در استراتژیهای رقابتی شد. به جای جلب رضایت مشتری بوسیله قیمت پایین و کیفیت، سازمانها بر اساس آنکه چه تعداد از افراد از محصولات آنان استفاده میکنند شروع به رقابت کردند. به عنوان مثال محصولات و خدمات مایکروسافت و گوگل زمانی یک مزیت رقابتی محسوب میشود که افراد زیادی از آنها استفاده کنند.
اکوسیستم
یک رویکرد جدید در استراتژیهای رقابتی است که از برقراری ارتباط با و همخوانی محصولات و خدمات سازمان و ارائه آن به مشتریان به مزیت رقابتی استفاده میشود. در واقع مزیت سازمانها از تعداد مشتریان به سمت تعداد شرکایی که شما برای ارائه محصولات خود دارید انتقال پیدا کرده است. سازمانها مزیت رقابتی را بوسیله همکاری با سازمانهای دیگر بدست میآورند تا اینکه خود به تنهایی برای بدست آوردن آن تلاش کنند. اکوسیستم روش جدیدی برای کسب مزیت رقابتی نیست. ژاپنیها برای مدت طولانی از Keirtsu بهره میبردند. شایان ذکر است اکو سیستم تغییری در ماهیت مزیت رقابتی ایجاد نکرده است بلکه سازمانها از تمایز و رهبری هزینه را از طریق اکو سیستم بدست میآورند.
هر پنج رویکرد حائز اهمیت است. در دوران رکود اقتصادی کارایی نقش بارزتری دارد. مقیاس زمانی اهمیت بیشتری دارد که رشد اقتصادی آهسته است. کیفیت زمانی در الویت قرار میگیرد که اقتصاد روند رو به رشدی را تجربه میکند و شبکهسازی و اکوسیستم زمانی اثربخش میباشند که ایجاد تمایز در خدمات و محصولات به سختی انجام میگیرد. تمامی رویکردهای رقابتی فوق در زمان خود الهام بخش بسیاری از پژوهشها در خوزه مدیریت استراتژیک بودهاند.
در دهه 80 میلادی پورتر یک روش دیگر برای رقابت معرفی کرد و آن تمایز بود ( کیفیت یکی از روشها برای ایجاد تمایز است). بر این اساس مشتریان در تصمیمگیری خرید یک مقایسه بین ارزش درکشده از تمایز محصول و قیمت آن انجام میدهند. اگر ارزش تمایز درکشده بیشتر باشد مشتریان حاضر به پرداخت قیمت بالاتر میشوند. در دهههای بعد این روش رقابت به دلیل دسترسی آسانتر سازمانها به سرمایه، شفافیت اطلاعات و گسترش روزافزون رقابت جهانی به شدت مورد حمله قرار گرفت و برخی از آن به عنوان مرگ مزیت رقابتی نام بردند. از دهه 90 میلادی مدلهای کسبوکار جدید مبتنی بر اینترنت و نرمافزار برای کسب مزیت رقابتی ایجاد گردید که بیش از آن وجود نداشت.
رویکرد مبتنی بر منابع اولین بار در سال 1982 توسط نرفلت مطرح گردید و سپس در سال 1991 توسط بارنی به عنوان روشی برای کسب مزیت رقابتی ارائه شد. اصلیترین انتقاد به جایگاهیابی به این است که این استراتژی زمانی مناسب است که بازار ساختار ثابت داشته باشد ولی در واقیعت چنین اتفاقی رخ نمیدهد. بنابراین نیاز است تا منابعی ارزشمند، کمیاب، غیرقابل تقلید و جانشینپذیر در اختیار شرکت باشد تا بوسیله آن به مزیت رقابتی دست پیدا کند.