بنگاهها به منظور کسب دانش فنی و فناوری بیرونی، تلاش میکنند که نوآوری را با انواع استراتژیهای شبکهسازی مانند شبکههای نوآوری غیررسمی مبتنی بر اعتماد، شبکههای اتحاد رسمی با قرارداد همکاری، شبکههای نوآوری رسمی شکل گرفته با برونسپاری فناوری به دانشگاهها و دانشمندان و غیره، رشد دهند. این عمل باعث کاهش عدم اطمینان بیرونی، گرفتن دانش درونی سایر بنگاهها از مسیر جدید، کاهش هزینههای تحقیق و توسعه و بهبود عملکرد نوآوری میشود (چسبرو و همکاران، 2006؛ کیهزا و همکاران، 2010).
هنری چسبرو (2003)، برای توصیف روند تحول اخیر در نوآوری، عبارت نوآوری باز را مطرح کرد و آن را چنین تعریف میکند: «استفاده هدفمند از جریانهای ورودی و خروجی و دوطرفه دانش به منظور شتابدهی به نوآوری درونی و سپس توسعه بازارها برای استفاده بیرونی از نوآوری». نوآوری باز، پارادیم جدیدی است که بیان میدارد سازمانها هنگامی که به دنبال ارتقای فناوری خود هستند، باید علاوه بر ایده های درونی، ایدههای بیرونی را از مسیرهای درونی و بیرونی به بازار به کار گیرند. این پارادایم به ما نشان میدهد که عملکرد توسعه محصول جدید دیگر نمیتواند تنها توسط کارکردهای تحقیق و توسعه درونی تعیین شود، بلکه نیازمند مشارکت طیف وسیعی از بازیگران بیرونی شامل مشتریان منحصر به فرد تا موسسههای پژوهشی بزرگ است.
نوآوری باز بر مدل کسب و کار بنگاهها تأثیر میگذارد، اجازه میدهد بنگاهها با استفاده از داراییها، منابع یا موقعیتیابی کلیدی، نه تنها از کسب و کار خودش، بلکه از کسب و کار دیگر بنگاهها، ارزش کسب کند. کاهش هزینه و زمان توسعه محصول جدید، افزایش کیفیت محصول، ایجاد منابع درآمدی جدید حاصل از فروش فناوریهای استفاده نشده توسط سازمان و ایجاد شرکتهای زایشی، از تأثیراتی هستند که به واسطه به کارگیری این پارادایم جدید حاصل میشوند (آدس و همکاران، 2013). از این رو باز کردن فرایند نوآوری به عنوان یک فرصت حیاتی درک شده است زیرا میتوان از مجموعه وسیعی از اهداف شامل تسهیم ریسک با دیگران، یکپارچه کردن و تکمیل شایستگیهای ایجاد شده، افزایش خلاقیت و کاهش زمان عرضه به بازار بهرهبرداری کرد (لازوروتی و همکاران، 2009).
فرآیند خارج به داخل در نوآوری باز:
هدف این فرآیند بهرهمندی از دانش بیرونی است. این فرآیندها به ایجاد روابط سازمان با سازمانها یا افراد بیرونی، با هدف دستیابی به شایستگیهای علمی و فنی به منظور بهبود نوآوری سازمان، کمک می کنند. فرآیندهای بیرون به درون میتوان به خرید لیسانس و فناوری (مالکیت فکری، پتنتها، کپی رایت یا علائم تجاری)، اکتساب، سرمایهگذاری سهام اقلیت، سرمایهگذاری مشترک، همکاری (سرمایهگذاری غیرمشترک)، روابط با تأمینکنندگان، قراردادهای تحقیق و توسعه و تأمین بودجه پژوهش، خرید خدمات فنی و علمی و اتحادهای نابرابر، برند مشترک و برونسپاری اشاره کرد (چسبرو و همکاران، 2003 و 2006).
فرآیند داخل به خارج در نوآوری باز:
هدف این فرآیند ایجاد روابط با سازمانهای بیرونی به منظور بهرهبرداری تجاری از دانش سازمان در بازارهای مختلف است. از فرآیندهای درون به بیرون میتوان به فروش فناوری درون سازمان (مالکیت فکری، اختراعات، کپی رایت یا علائم تجاری)، فروش لیسانس، ایجاد شرکتهای زایشی، فروش پروژههای نوآوری، سرمایه گذاری مشترک برای تجاریسازی فناوری، تامین خدمات فنی و علمی، سرمایهگذاری مخاطرهپذیر شرکتی و اتحادهای نابرابر اشاره کرد (چسبرو و همکاران، 2003 و 2006).
جریانهای دوطرفه و رویکرد نوآوری باز:
رویکرد نوآوری باز، در هر سه مرحله تحقیق، توسعه و تجاریسازی در فرآیند نوآوری، با باز کردن مرزهای سازمان و ایجاد روابط دو طرفه و روابط داخل به خارج و خارج به داخل به کاهش ریسک، شبکهسازی رسمی و غیررسمی، فروش و خرید حق امتیاز، همکاری مشترک، همآفرینی، جمعسپاری، شکلگیری انواع گونههای شرکتهای زایشی، فعالیتهای سرمایهگذاری مشترک، استانداردهای عمومی، فعالیتهای جمعسپاری وغیره کمک میکند.
این جریانهای سهگانه در نوآوری باز که منجر به شکلگیری اکوسیستم نوآوری و توسعه آن میشود در شکل زیر نشان داده شده است.