فن آوری «امپی3» (MP3) مثال کلاسیک مناسبی است. دستگاه های پخش «امپی3» ظرفیت بسیار بیشتری از کاست های مغناطیسی و سیدی ها دارند: کاربران می توانند هزاران موزیک را در یک دستگاه کوچک، همراه خود حمل کنند. اما دستگاه های پخش «امپی3» تنها پس از ادغام «آی پاد» و «آی تونز» توسط اپل در یک مدل کسب و کار جدید، توانستند بازار دستگاه های صوتی را متحول کنند. به این صورت که فروش موسیقی از طریق فیزیکی به دنیای مجازی تغییر شکل داد.
اما چه چیزی یک مدل کسب و کار را قادر می سازد تا پتانسیل های یک فن آوری را آزاد سازد. برای پاسخ به این پرسش ما شروع به تحلیل عمیق 40 شرکتی کردیم که مدل های کسب و کاری جدیدی در صنایع مختلف به کار گرفته اند. برخی موفق شدند و توانستند به صورت بنیادی صنعت خود را متحول کنند و برخی با آنکه امیدوارکننده به نظر می رسیدند اما در نهایت موفقیتی کسب نکردند. در این مقاله سعی بر آن است که ایده های کلیدی حاصل از پژوهش ارائه گردد و به نوآوران کمک شود تا به واسطه این ایده ها صنعت را دگرگون سازند.
شش کلید موفقیت
از 40 مدل کسب و کاری که ما تحلیل کردیم به نظر می آمد که همگی پتانسیل دگرگون سازی صنعت را داشته باشند، اما تنها برخی از آن ها موفق به این امر شدند. ما به دنبال کشف خصیصه های مشترک در مدل های کسب و کار دگرگونساز و موفق بودیم و در نهایت توانستیم شش ویژگی را شناسایی نماییم. هیچ شرکتی تمامی آن ها را به صورت یکجا دارا نبود، اما همانگونه که در ادامه خواهیم دید بسیاری از این خصیصه ها با احتمال بالای موفقیت، ارتباط تنگاتنگی دارند.
بسیاری از مدل های کسب و کار، کالا یا خدماتی ارائه می دهند که با نیازهای فردی و آنی مشتریان سازگارتر باشد. معمولا شرکت ها از اهرم فن آوری برای رسیدن به مزیت قیمتی در این مورد، بهره می برند.
بسیاری از مدل های کسب و کاری، فرایند مصرف خطی (که در آن محصولات تولید می شوند، مصرف می شوند و سپس دور انداخته می شوند) را با فرایند حلقه بسته که در آن محصولات مصرف شده بازیافت می شوند، جایگزین می کنند. این تغییر هزینه های کلی منابع را کاهش می دهد.
برخی از نواوری ها به این دلیل موفق می شوند که قادرند دارایی های گران قیمت را به اشتراک گذارند – «ایر بی ان بی» به صاحب خانه ها اجازه می دهد تا منزلشان را با مسافران به اشتراک گذارند. حتی گاهی اوقات ممکن است دارایی ها در زنجیره تامین به اشتراک گذارده شوند. اشتراک گذاری موانع ورود را در بسیاری از صنایع کاهش می دهد، زیرا تازه وارد نیازی ندارد که دارایی را تحت مالکیت خود داشته باشد.
برخی از مدل ها زمانی از مشتریان پول طلب می کنند که آن ها از محصولات استفاده کرده باشند. از یک سو مشتریان بدین دلیل سود می برند که تنها زمانی هزینه پرداخت می کنند که برای آن ها ارزشی ایجاد شود و از سوی دیگر شرکت ها بدین دلیل سود می برند که احتمال افزایش تعداد مشتریانش بالا می رود.
برخی از نوآوری ها بدین دلیل موفق هستند که فناوری جدید تشریک مساعی را با شرکای زنجیره تامین بهبود و ریسک های کسب و کار را کاهش داده و در نهایت، کاهش هزینه ها را امکانپذیر نماید.
نوآوران گاهی اوقات از فناوری برای کنار گذاشتن مدل های تصمیم گیری سنتی و سلسله مراتبی بهره می برند. از این طریق تصمیماتی گرفته می شود که نیازهای بازار را به نحوه بهتری بازتاب می دهند و انطباق آنی با تغییرات بازار را امکان پذیر می سازند که نتیجه آن معمولا ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و هزینه های کمتر برای شرکت می باشد.
هر یک از این خصیصه ها با روندهای بلند مدت در فناوری و تقاضا گره خورده است، که باعث می شود مدل های کسب و کار در صنعت دگرگونی ایجاد نمایند.
منبع: Harvard Business Review
ترجمه و تنظیم: محمدعلی فلاح